قضیه از این قرار است که همینجور که کتابی را که پیش از این ذکرش رفته، میخواندم، متوجه شدم که خانم کامرون گفته باید نوشتن را با دفتر و خودکار تمرین کنیم، نه پشت کامپیوتر. علاوه بر این، سه صفحه تداعی آزاد باید صبحها و قبل از شروع فعالیتهای روزانهمان نوشته شود تا به روزمان جهت بدهد، نه آخر شب. فهمیدن این قضیه همان و تنبلی من برای نوشتن و موکول کردن به فردا، همان. امشب هم مقاومت عجیبی داشتم برای نوشتن. میخواستم بگذارم فردا تمرین صبح را بنویسم ولی بالاخره توانستم با هیولا مبارزه کنم و این چند خط را بنویسم. حقیقت این است که من با کاغذ و خودکار راحت نیستم، از این نظر که امنیت لازم را برایم ندارد. مدام باید نگران باشم مبادا دفترچهام دست کسی بیفتد و نوشتههایم را بخواند. اینجا اما هنوز امن است. امروز روز سردی بود. صبح که بیدار شدم از پنجره بیرون را تماشا کردم و درختها را دیدم که یخ زده بودند. میم زودتر بیدار شده بود و صبحانه خورده بود و رفته بود دانشگاه. من هیچکدام از اینها را نفهمیده بودم. صبحانهی مختصری خوردم چو دفترچه ممنوع...
ادامه مطلبما را در سایت دفترچه ممنوع دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 9quadernoproibitob بازدید : 24 تاريخ : جمعه 20 اسفند 1395 ساعت: 8:33